راه بی پایان...

ساخت وبلاگ

علارغم آن همه اشتیاق و علاقه اگر قلبش جوانه نزد ، بدانید شما خاکش نبودید . راه بی پایان......
ما را در سایت راه بی پایان... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8roga992 بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1402 ساعت: 16:43

نمیدونم باید بنویسمش تا ذهنم منو نخورده یا بزارم برا خودش بجوشه ...عِهِم .. راستش از نگاه کردن توو چشمات میترسیدم ... خیلیم آروم نبودم .. ولی کنار تو تنها جاییه که آرومِ آرومم ... دلم تنگ شده بود ... خیلی ... ولی خب از من یه اسم توو زندگی مونده ... چشمات خیلی قشنگن .. خیلی زیاد ..نمیدونم چطوری بنویسم که بعد ها وقتی میخونمش متوجه شم چه حسی داشتمانقدر نگاهت کردم ، همه ی جزئیاتت رو .. نمیتونم بنویسم اشک امون نمیده ‌..قدم زدیم ... نشستیم حرف زدیم .. از زندگی ای ک‌ گذشت گفتی .. از زندگی ای ک گذشت گفتم .. مث دوتا دوست که از هم خبر نداشتن ..من به من التماس میکرد برای لمس کردنت ... اما اجازه نداشت .من همه ی خنده هاتو متوجه میشدم .. همه ی حرفای زیر لبتو ..انقدددد با خودم حرف زدم که یادم نمیاد کدومو به زبون آوردم۱۰/۱۰زندگی نامه حافظ و نمیخوندمداشتم به انعکاس [من و تو] پشت اون نوشته ها نگاه میکردم .حتا نمیتونستم عکس بگیرم از [ من و تو ] مجبور بودم خیره شم به تصویر تار و ناواضح پشت اون نوشته ها ‌روی پل نگاهت میکردم ... نمیتونم جلو چشمای تو بمیرم ... باید خیلی دور باشی ، خیلی خیلی دورمن میتونم تا آخر دنیا باهات بیام و قدم بزنم ...بزن توو گوشم - بزنبستنی خوردنت :))+خیلی دهنیش کردی - عزیزم من بستنیمو از لوزالمعده ت کشیدم بیرونا- دروغ گفتم ولت میکردم فرار میکردممن دونه دونه جونام کم میشه با سرفه هات با حرفای راجب درداتچقد بغلت نکردم ... چقد دستتو نگرفتمکاش اون شب خیلی کش میومد ... چند سال کش میومد ..‌تتو هات - پشمامو دوس داری !دستات - جای زخمتصدات - آسمون -چقد آدم ضعیفیم درمقابل تو .حلقه دور انگشتم -حس ِ نزدیک بودنت -بغلت ... خودتو جدا نکن ازم ... من یه ساله بغلت نکردم - من گنا داشتم -http راه بی پایان......
ما را در سایت راه بی پایان... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8roga992 بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1402 ساعت: 12:19